کلبه آرامش

یادِ تو کردم و باز دلم لرزیدهانگار عطر آغوش تو را شنیدهنمیدانی اما عاشقت هستم هنوزاین عاش جُز تو از دنیا بُریدهیاعاشقی یا عاقل، من عاشقمعقل از سر این دیوانه پریدهزیباترین نقاشی خلقت تویی کهخدا عاشقانه کلبه آرامش...

از تو گفتن سخت است مه روی زیبای منبا تو چه شیرین است دنیا و رویای منتو همان نور سپیدی که می تابی به منوَرنه بی تو تاریک است روز و شبهای منتو نسیم وصلی، بویِ خوبِ رسیدنحسِ زیبایِ پابرهنه زیر باران دویدنمگر می شود دوست نداشت تو رامگر می شود از خیالت باشم دَمی جُداتو را به خدا رحم کُن بر این بینواشاید این هجران برسد به انتها ....شاید؛ شاید گفتی دوستم داریشاید ر کلبه آرامش...

این روزها، فصل نگاهت تجلیِ بهار استمثل همیشه؛ دلم از دوریت بی قرار استتو حس خوب عاشق بودنی و من دارم دلیکه هر لحظه برای نگاهت، چشم انتظار استدل را به نامت زدم تا بدانی عاشقمتو پَری رویی و این منم که نا لایقمتا همیشه مالِ منی، در خواب و رویاقسم به خدا به تار مویت نمی ارزد این دنیادنیای من تویی و آن آغوش مهربانتبگذار تا جان دهم؛ دل را کنم به قربانتتو ای ساغر و کلبه آرامش...